مقدمه:
اسباببازی در فرهنگ ایران و ایرانی تنها وسیلهای برای سرگرمی کودک نبوده؛ بلکه بخشی از هویت، تربیت، هنر، و انتقال مفاهیم اجتماعی نسلهای این کشور به یکدیگر بوده است. بررسی تاریخ ایران نشان میدهد که اسباببازیها همیشه بازتابی از شرایط فرهنگی، اقتصادی و حتی اعتقادی جامعه بودهاند و نقش مهمی در رشد ذهنی و اجتماعی کودکان ایفا کردهاند.
* تاریخچه اسباببازی در ایران
1. ایران باستان
در حفاریهای باستانشناسیِ شهر سوخته، شوش و تپه حصار، نمونههای بینظیری از اسباببازیها یافت شده است:
- عروسکهای سفالی با مفاصل متحرک
- مجسمههای حیوانات چرخدار
- تیلههای سنگی و شیشهای
- سوتکهای پرنده شبیه نیانبان
اینها نشان میدهد که کودک ایرانی هزاران سال پیش به خلاقیت، بازیکاری و تعامل اجتماعی اهمیت میداده است.
2. دوران اسلامی و صفویه
در دوره اسلامی، بازیها بیشتر رنگوبوی اخلاقی و آموزشی پیدا کردند. بازیهایی مثل:
- گرگم به هوا
- قالبقالی
- تیلهبازی
- لیلی
به عنوان ابزارهایی برای پرورش مهارتهای بدنی و ارتباطی استفاده میشدند. در دوره صفویه، اسباببازیهای چوبی و پارچهای در بازارهای اصفهان و تبریز رواج یافت. نقوش گل و اسلیمی روی اسباببازیها نشاندهنده پیوند هنر سنتی با دنیای کودک بود.
3. دوران قاجار و پهلوی
در دوره قاجار، عروسکهای پارچهای و نمدی بسیار محبوب شدند و بازیهای خیابانی نقش مهمی در زندگی کودکان داشتند.
در دوران پهلوی، ورود اسباببازیهای صنعتی خارجی، مانند سربازهای اسباببازی، ماشینهای فلزی و ستهای آشپزخانه، سبک بازی را تغییر داد.
* نقش اسباببازی در فرهنگ و تربیت ایرانی
1. انتقال ارزشها و آداب اجتماعی
اسباببازیها در ایران همیشه حامل پیام بودهاند.
عروسکهای محلی - مثل عروسکهای «لالهزار»، «کلثومننه» و «عروسکهای قاسمآبادی» که نماد محبت، خانواده، مهر مادری و روابط اجتماعی سالم بودند.
بازیهایی مثل «خالهبازی» یا «دستفروشبازی» کودکان را با نقشهای اجتماعی واقعی آشنا میکردند.
2. تقویت مهارتهای عملی و هنری
ساختن اسباببازی با مواد در دسترس (چوب، برگ، پارچه، گل رس) در قدیم به کودکان مهارت کار با دست، خلاقیت، صبر و دقت و توان حل مسئله را آموزش میداد.
حتی امروز نیز بسیاری از روانشناسان توصیه میکنند کودکان با بازیهای دستساز آشنا شوند.
3. اهمیت بازیهای گروهی
در فرهنگ ایرانی بازیهایی نظیر وسطی، هفتسنگ، گردو شکستم، اسم و فامیل و ... همیشه یک بازی گروهی و جمعی بوده است.
این بازیها ساختار اجتماعی قوی یک خانواده یا گروه را نشان میدهد.

* اسباببازیهای سنتی ایرانی
نمونههایی از اسباببازیهای اصیل ایرانی:
- عروسکهای پارچهای محلی (قاسمآبادی، قشقایی، بلوچ)
- یویوی چوبی سنتی
- تیلههای رنگی ایرانی
- اسب چوبی چرخدار
- سوتکهای سفالی با طرح پرندگان
- فرفرههای رنگی
- قلبک پرنده شهرسوخته (یکی از قدیمیترین اسباببازیهای دنیا)
این اسباببازیها از دیرباز حامل نمادهای فرهنگی، رنگهای سنتی و هنر ایرانی بوده و هستند.
* تأثیر مدرنیته بر اسباببازی در ایران
با ورود اسباببازیهای غربی و رسانههای مدرن شخصیتهای کارتونی جای عروسکهای سنتی را گرفتند، بازیهای موبایلی جای بازیهای محلهای را کمرنگ کردند و سبک بازی از بازیهای جمعی به فردی تغییر کرد.
اما در دهه اخیر تلاش شرکتهای داخلی برای احیا و بازآفرینی اسباببازیهای ایرانی دوباره محبوبیت یافته است. در بسیاری از خانوادههای ایرانی، والدین کودکان بیشتر به دنبال اسباببازیهایی هستند که علاوه بر آموزشی بودن، کیفیت بالا داشته و استانداردهای ایمنی را رعایت کند و هویت ایرانی را زنده نگه دارد. این باعث شده تولیدکنندگان داخلی رشد چشمگیری داشته باشند.
جایگاه اسباببازی در آیینها و مناسبات ایرانی
اگر به لایههای تاریخی و اجتماعی ایران نگاه کنیم، میبینیم که مفهوم «بازی» همواره با رشد، تربیت، هوشمندی و حتی اخلاق گره خورده است. در گذشته، خانوادههای ایرانی هرچند امکانات امروزی را نداشتند، اما برای کودکان خود ابزارهایی میساختند که اغلب ریشه در طبیعت، محیط زندگی و فرهنگ بومی آن منطقه داشت. دختربچهها با پارچههای اضافه، عروسکهایی میساختند که نمادی از محبت، مادرانگی و مراقبت بود؛ پسربچهها از چوب و سنگ و گل، اسب، شمشیر، گردونه و تیله میساختند تا تمرین مهارت، چابکی و رقابت کنند. همین وسایل ساده، در واقع نسخه ابتدایی همان ارزشهایی بودند که بازیهای مدرن امروز هم به دنبال آن هستند.

در بسیاری از آیینهای کهن ایرانی، بازی و اسباببازی نشانهای از شادی، امید و پیوند نسلها به حساب میآمد. نوروز برای کودکان صرفاً جشن سال نو نبود؛ فصل دریافت اسباببازیهای تازه از بزرگترها بود. در برخی مناطق، ساخت عروسک با نخ و پارچه به عنوان یک رسم نوروزی وجود داشت تا کودک با آغاز سال جدید صاحب یک همراه تازه باشد. حتی در مراسمهایی مثل چهارشنبهسوری، بچهها ابزارهای کوچک و بیخطر برای بازی درست میکردند و این همراهی شادیمحور، بخشی از هویت فرهنگی آنان بود. در مناطق روستایی ایران نیز کودکان یاد میگرفتند که از محیط اطرافشان – نی، چوب، گل رس، یا حتی شاخه خشک – اشیایی بسازند که هم سرگرمکننده باشد و هم مهارت دست و ذهن آنان را تقویت کند. این نوع اسباببازیها نشان میدهد که ایرانیان به خلق و مهارتآموزی کودک اهمیت میدادند، حتی اگر نام آن را «توسعه شناختی» یا «تقویت خلاقیت» نمیگذاشتند.
تأثیر فرهنگ ایرانی بر شکل اسباببازیها را میتوان در نمادها و شخصیتهای سنتی هم مشاهده کرد. عروسکهای «لاله» و «سالنو» در برخی مناطق، یا عروسکهای قشقایی و بلوچ که با لباسهای محلی ساخته میشدند، همگی حامل پیام فرهنگی بودند. این عروسکها نهتنها کودکان را سرگرم میکردند، بلکه به شکل غیرمستقیم سنتها، رنگها، پوششها و سبک زندگی قومها را منتقل میکردند. در دورههای قدیمیتر، حتی بازیهای گروهی مثل هفتسنگ، قاپبازی یا گرگمبههوا نیز به نوعی جایگزین اسباببازیهای پیچیده امروزی بودند؛ اما نقششان همان نقش امروز بود: تقویت روابط اجتماعی، شجاعت، همکاری و هوشمندی.

سخن پایانی؛
در نهایت، اسباببازی در فرهنگ ایرانی پلی میان گذشته و آینده است. چه عروسکهای دستدوز مادربزرگها، چه ماشینهای پلاستیکی رنگارنگ دهههای اخیر، و چه اسباببازیهای مدرن امروزی که هوشمند شدهاند، همگی یک کارکرد مشترک دارند: رشد دادن کودک و روایت کردن داستانهای این سرزمین. اسباببازیها بخشی از حافظه جمعی ما هستند؛ چیزهایی که شاید کوچک به نظر برسند، اما بخش بزرگی از کودکی هر ایرانی را ساختهاند. و این ارزش، همان چیزی است که باعث میشود اسباببازی فقط «وسیله بازی» نباشد، بلکه یک عنصر فرهنگی، عاطفی و هویتی محسوب شود.
بازگشت
فرم نظردهی
نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما ما را در بهبود خدمات یاری میکند.